{سیاه سفید قلبم}
=سقفت نریزه خاهر
_نترس سف نگهش داشتم
=کم نیاری
ابروهامو بالا دادم و روبه کیانا لب زدم
_کلاست کی تموم میشه
=الان که ساعته هشته تا ساعت ده کلاس دارم تا پنج چطو
_مائده تو کی تموم میشه کلاست
=استادمون عوض شده یکی جدید قراره جاش بیاد ساعت نه شروع میشه نمیدونم کی تموم میشه
_باشه هروقت کلاست تموم شد زنگ بزن کیانا توهم همینطور
=باشه
ازشون خدافظی کردم و سمت کلاسی که با جمالی داشتم حرکت کردم
☆☆☆☆☆☆☆
قرار شد با بچه ها شب بریم پارک و از اونور بریم پیست موتور سواری یخورده حال کنیم داشتم درس های امروزو مرور میکردم و سرگرم جزوه بودم که صدای بابا بلند شد
=سپیده یدقه میای پایین
_الان
خودکارمو ما بین برگه ها گذاشتم و رفتم پیشه بابا
_جونم عجقم
=بیا یدقه
صداش تو اشپزخونه میومد رفتم اشپزخونه دیدم داره قابلمه هارو نگاه میکنه
_چه میکنی بابا
_نترس سف نگهش داشتم
=کم نیاری
ابروهامو بالا دادم و روبه کیانا لب زدم
_کلاست کی تموم میشه
=الان که ساعته هشته تا ساعت ده کلاس دارم تا پنج چطو
_مائده تو کی تموم میشه کلاست
=استادمون عوض شده یکی جدید قراره جاش بیاد ساعت نه شروع میشه نمیدونم کی تموم میشه
_باشه هروقت کلاست تموم شد زنگ بزن کیانا توهم همینطور
=باشه
ازشون خدافظی کردم و سمت کلاسی که با جمالی داشتم حرکت کردم
☆☆☆☆☆☆☆
قرار شد با بچه ها شب بریم پارک و از اونور بریم پیست موتور سواری یخورده حال کنیم داشتم درس های امروزو مرور میکردم و سرگرم جزوه بودم که صدای بابا بلند شد
=سپیده یدقه میای پایین
_الان
خودکارمو ما بین برگه ها گذاشتم و رفتم پیشه بابا
_جونم عجقم
=بیا یدقه
صداش تو اشپزخونه میومد رفتم اشپزخونه دیدم داره قابلمه هارو نگاه میکنه
_چه میکنی بابا
۲.۸k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.